روز 28 مرداد یادآور کودتای ننگین و سیاهی است که شیرینی نهضت ملی شدن صنعت
نفت را در کام ملت ایران تلخ کرد.
پس از پیروزی قیام سی تیر به رهبری آیتالله کاشانی که باعث روی کار آمدن
مجدد دکتر محمد مصدق شد، مصدق در صدد افزایش اختیارات خود و محدود کردن
اختیارات مجلس شورای ملی برآمد و بنای اختلاف با آیتالله کاشانی را گذاشت.
بدین ترتیب او بدون توجه به نقش و رهبری آیتالله کاشانی در قیام سی تیر
که منجر به روی کار آمدن مجدد او شد، به پیاده نمودن شعار «جدایی دین از
سیاست» پرداخت و برخی روحانیون و نزدیکان آیتالله کاشانی را دستگیر کرد.
عوامل داخلی و خارجی نیز آنچنان شخصیت این مرد روحانی بزرگ و شریف را
لکهدار کردند که شاید بتوان آن را در تاریخ ایران بیسابقه دانست.
طرح کودتای نظامی 28 مرداد را باید در اصل، یک طرح انگلیسی دانست. انگلیس
که پس از کوتاه شدن دست خود از صنعت نفت ایران، منابع بسیاری را در منطقه و
خصوصا ایران از دست داده بود، با قطع امید از رسیدن به توافق، وارد مطالعه
طرح یک کودتای نظامی شد. در ابتدا آمریکا مخالف بود اما پیروزی آیزنهاور
در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باعث تغییرات عمدهای در سیاست خارجی
آمریکا شد. کرمیت روزولت رییس اداره خاور نزدیک سازمان سیا به فرماندهی
عملیات انتخاب شد و آمریکا و انگلیس، ستاد مشترکی را در ایستگاه اطلاعاتی
انگلیس در قبرس تشکیل دادند و عملیات کودتا را طرحریزی کردند.
اگرچه اجرای نقشه کودتا در 25 مرداد شکست خورد و شاه از ایران فرار کرد اما
سستی مصدق و دلایل مختلف دیگر باعث شد که در 28 مرداد 1332 کودتا عملی شود
و سرلشکر فضلالله زاهدی مجری طرح کودتا به جای مصدق نخست وزیر شد و بدین
ترتیب با قبضه شدن قدرت در دست استبداد داخلی و استعمار خارجی یکی از
ننگینترین دورههای استبداد در تاریخ معاصر ایران رقم خود و باعث حاکمیت
25 سال دیکتاتوری محمدرضا شاه با حمایت مستکبرین و خصوصا آمریکا گردید.
این واقعه تاریخی درسها و عبرتهای فراوانی برای ملت ایران به همراه د
اشت و به عنوان یکی از تلخترین روزها در تاریخ ایران ثبت شده است.
کودتای 28 مرداد1332
به مناسبت 28 مردادماه سالروز کودتای آمریکائی انگلیسی برای بازگرداندن شاه"
بسیاری از کارشناسان تاریخ مشروطه بزرگترین اشتباه مصدق را دوری از مرجعیت و روحانیون و در عین حال #اعتماد_به_آمریکاییها
دانستند. به همین دلیل نیز روز ملی شدن صنعت نفت را روز جدا ساختن
انگلستان از این صنعت و وابسته ساختن آن به آمریکاییها میدانند.
با ایجاد اختلاف میان آیتالله کاشانی به عنوان رهبر دینی نهضت و #مصدق
به عنوان رهبر ملی، باعث شد انحرافات زیادی در اصل انقلاب مشروطه به وجود
آید و پس از آن بود که آمریکاییها به عنوان قدرت نو ظهور بعد از جنگهای
جهانی اول و دوم توانستند جای انگلستان را در خاورمیانه گرفته و به
بزرگترین منبع نفتی منطقه یعنی ایران دست پیدا کنند. در نهایت این آمریکا
بود که معادله و بازی جدید در ایران را با کودتای 28 مرداد برد و اعتماد
بیش از حد در نهایت کار را به سرانجام شومی کشاند.
در این
میان نزدیکشدن و اعتماد مصدق به آمریکا در کنار دشمنی عمیقش با انگلیس،
باعث شد که وی بدون توجه به مشی مشترک این دو کشور، از این ارتباط صمیمی با
آمریکا متضرر شده و در واقع تمام نهضت را دچار اضمحلال کند. یکی دیگر از
اشتباهات مصدق آن بود که برای مقابله با دو قدرت سنتی انگلیس و روسیه، به
قدرت سوم یعنی امریکا گرایش پیدا کرد.
مصدق حتی آنقدر خوش خیال و خوشبین بود که به «آیزنهاور» نامه نوشته و از او درخواست کمک و مساعدت کرد!
او در نامه خود چنین مینویسد:
«ملت
ایران امیدوار است که با کمک و مساعدت حکومت آمریکا موانع بهوجود آمده در
کار فروش نفت ایران برطرف گردیده و چنانچه حکومت آمریکا قادر نیست چنین
موانعی را مرتفع سازد، میتواند کمکهای اقتصادی را در اختیار ایران قرار
دهد تا این کشور بتواند سایر منابع طبیعی خود را مورد بهرهبرداری قرار
دهد. ایران، سوای نفت، منابع طبیعی دیگری نیز دارد که بهرهبرداری از آنها
به حل مشکلات آن کمک مینماید، لکن تحقق این منظور بدون کمک اقتصادی خارجی
مقدور نیست. در خاتمه، توجه مساعد و مثبت آن جناب را به وضعیت خطرناک
کنونی ایران جلب نموده و اطمینان دارم که جنابعالی نسبت به کلیه نکات این
پیام توجه لازم مبذول خواهید داشت.»
گرچه جواب دولت امریکا به نامه مصدق منفی بود اما مصدق گویا تا آخرین لحظات دولتش، همچنان به امریکا امیدوار بود.
همین
هم بود که در نهایت موجب سقوط دولت مصدق و کودتا علیه وی شد به طوری که
بعد از گذشت شصت سال از کودتای 28 مرداد 1332، ایالات متحده اسناد دخالت
خود در کودتا علیه دولت مصدق را منتشر ساخت.
در حقیقت بزرگترین اشتباه مصدق همانی بود که #رهبر_انقلاب، در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان در تاریخ 12 آبان ماه سال 92 فرمودند:
«هر
ملّتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتّی آن کسانی که دوست آمریکا
بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکاییها اعتماد کرد؛ برای اینکه
بتواند خود را از زیر فشار انگلیسها نجات بدهد، به آمریکاییها متوسّل شد؛
آمریکاییها به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود
کمک کنند، با انگلیسها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و
کودتای 28 مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم] خورد؛
حتّی کسانی که با آمریکا میانهشان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند،
ضربهاش را خوردند.»
کودتای 28 مرداد در شرایطی رخ داد که مصدق
تمام تلاش خود را کرده بود تا بر موجی که در دنیا به راه افتاده بود سوار
شده و به جای انگلستان، آمریکا را به عنوان ابرقدرت نوین به رسمیت بشناسد.
او میخواست با توسل به آمریکاییها زمینه ای از قدرت و اختیارات را برای
خود فراهم سازد که دیگر هیچ قدرتی توان تغییر آن را نداشته باشد. با این
حال مصدق در آخرین دقایق تنها ماند.