آنقدر سرگرم دوست داشتن و مهربانی باش که هیچ فرصتی برای حسرت، نفرت یا ترس نباشد
ته ،ته،ته همه ی ناامیدی ها نداشتن ها، نخواستن ها، نبودن ها، بن بست ها و نرسیدنها، تو! خـدا را داری که آغوشش را برایت باز کرده است… ناامیدی چرا؟ خدا را صدا بزن او همیشه در کنار توست
شعر،
ردیف و قافیه نمی خواهد
بوی آغــــوش تو
هر دیوانه ای را
شاعر می کند!…
•
******************
ناامیدی رفتن به تاریکی است
تازگی ها باد که می آید پنجره ها را نمی بندم …
می گویم شاید تو
در مسیر ملایم باد نشسته باشی…
•
******************
•
تو همیشه با منی
در میان تار و پود جان و تن
لژنشین قلب من!
•
******************
یکی بود
آن یکی هم، بود
قسمت نبود!
•
******************
•
خدا ما رو برای هم نمی خواست
فقط می خواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه ی ما مال ما نیست
فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم
******************
•
روز ها هفته ها سالهاست
که نیستی و من هنوز فکر می کنم
هنوز دیر نیست
•
******************
حسرت
روزی میرسد که فریاد خواهی زد :
دوستم داشته باش اما من هرگز نمیتوانم تو را ،
حتی میان مشغله های ذهنی ام جا دهم…..!
******************
حسرت و نومیدی حس ناخوشایندی است که بسیاری از مواقع به سراغمان می آید حسی که همه راه ها و در های امید را به رویمان می بندد و در آخر به نقطه پایانی می رسیم بسیار تلخ و وصف نشدنی است
******************