من معترضم ….
با “علف” خوردن گاوها در مزرعه هیچ مشکلی ندارم !
اما …
به گاوهایی که در بین ما می گردند ؛
و “عمر” ما را می خورند معترضم … !
حوّایت میشدم
اگر سیبِ سرخی داشتی
حیف «آدم» نیستی………!
اگر سیبِ سرخی داشتی
حیف «آدم» نیستی………!
ﺑﻌﻀﯿﺎﺍﺍ ﺯﯾﺮﺁﺑﯽ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺮﺍﻣﻮﻥ
ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺎ ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﯿﻢ
ﻭﻟﯽ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻫﻢ ﺁﺏ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺯﻻﻟﻪ
ﻫﻢ ﻣﺎﻫﯿﺎﺵ ﺑﺎﻣﺎ ﺩﻭﺳﺘﻦ !
آﺭﻩ..!
ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺎ ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﯿﻢ
ﻭﻟﯽ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻫﻢ ﺁﺏ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺯﻻﻟﻪ
ﻫﻢ ﻣﺎﻫﯿﺎﺵ ﺑﺎﻣﺎ ﺩﻭﺳﺘﻦ !
آﺭﻩ..!
حضورت در کنار من معجزه نبود
نبودنت هم فاجعه نیست
فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود
بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت . .
نبودنت هم فاجعه نیست
فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود
بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت . .
بعد تو بغض و لبخندم را به هم آمیختم
از تو شعری گفتم و اشک خدا را ریختم
بعد تو طعنه ی ثانیه آزارم میداد،
ساعتم را در وسط شهر به دار آویختم
من از عشق گفتم / تو مدل ماشینم را پرسیدی
من از محبت گفتم / تو محل زندگیم را پرسیدی
من از دوست داشتن گفتم / تو وضعیت حسابِ بانکیم را جویا شدی
من از ارزش ها گفتم / ارزش هایی که قیمت ندارند
امّا تو
تو قیمت ارزش ها را با اهن و کاغذ برابر کردی .