می نوشم …نه چای نیست…قهوه هم نیست…
حتی شوکران هم نیستاما تلخ است…
تلخ تر از آنچه تصورش را کنی…سالها قهوه ها را تلخ نوشیدم…
چای را هم…من اینبار ثانیه های دور از او را می نوشم و نفس میکشمو این تلخ…
فرق دارد…این تلخ جان فرساست…
قسمت این بود که من با تو معاصر باشم
تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم
تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم
چه خوش خیال است
فاصله را میگویم
به خیالش تو را از من دور کرده نمیداند جای تو امن است اینجا در میان دل من …
اگر چه از تو دور هستم اما تو را در قلب خویش حس میکنم
حتی نزدیکتر از آن دو عاشقی که در آغوش هم هستند …
زمانی “من و تو ” بودیم و “دیگران” در کنارمان حال ” من و تو “هستیم اما “دیگران ” بین مان
اونی که گفته :دوری و دوستی !یا طعم دوستی رو نچشیده ؛یا درد دوری نکشیده …
با یک عالمه فاصلـــه از خودم انتظــــار دارم به تو برسم !از اول هم آرزوهـــــایم محــــال بودند …
اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست وفا آن است که اسمت را درون سینه ام دارم
دون قافیه ماندم، دل غزل تنگ است چقدر شاعر این روزها دلتنگ اســـت مرا به خال لب دوست بازگردانـیــــــداگر چه بین من و او هزار فرسنگ است
متن در مورد دوری
استاتوس فاصله
جملات زیبا در مورد فاصله
عکس فاصله و دلتنگی
اس ام اس فاصله و دلتنگی
متن فاصله
شعر فاصله سهراب
عکس نوشته فاصله
تهیه و تنظیم : تیک سان