این جشن نشان از ارزش و جایگاه زن در فرهنگ کهن ایران است. این جشن دیدگاه روشن ایرانیان باستان به زن در زمانی است که او در جهان از جایگاهی برخوردار نبود و به او تنها همچو کنیز نگاه می کردند.این جشن نمایانگر ارزش والای زن در برابر با مردان و مساوی با آنان به عنوان یک انسان می باشد ، نه یک کالا و یا دست آویز میل جنسی و شهوت حیوانی. این گونه بود که گروه مردمانی توانستند سده های دراز، جهان را شیفته و گیرای فرهنگ فرهیخته و زیبای خود کنند.
امروزه نیز زرتشتیان همچنان گذشته این روز را به نام روز زن و روز مادر جشن می گیرند.
ریشه واژه
نام این روز به اوستایی “سپنته ارمئیتی” یا “سپنته ارمتی” است، که واژه ارمئیتی/ارمتی به چم (معنی) فروتنی و فداکاری و پیشوند “سپنته” آن به چم سپند (مقدس) در پارسی است. به این روز در پهلوی “سپندارمذ” گویند.
سپندارمذ کیست؟
سپندارمذ پنجمین امشاسپند در اوستا است و در گاهان از او چون پرورش دهنده آفریدگان یاد می شود و مردم در راستای او است که پارسایی می یابند. او ایزد بانوی زمین است و زمین نماد شیدایی است چون با فروتنی، فداکاری و گذشت به همه مهر می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود می پروراند و آرامش می دهد. از همین روی در فرهنگ کهن ایران، سپندارمذ را نماد زمین و گرامی داشت مهر و شیدایی می پنداشتند، چون این دو در کنار هم رنگ پیدا می کردند.امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین ِسرسبز و نشانی از باروری و زایش است. جشن سپندارمذگان یا اسپندگان، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مردگیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (=ارمغان گرفتن از مردان) نیز در ادب سار(ادبیات) پارسی به کار رفته است.
انگیزه جشن سپندارمذگان
همسانی زن و مرد در ایران باستان یکی از آیین سپند و جدایی ناپذیر فرهنگ ایران بود. زنان ایران باستان پادشاه، فرمُدار (وزیر)، مهساز (مهندس) و سرکرده سپاه می شدند برای نمونه می توان به آرتمیس ، آتوسا ، آذر دخت و … اشاره نمود. ولی این همسانی تنها به کارنامه امپراتوری گذشته ایران بسنده نمی شود و ریشه های کهن فرهنگی داشت. در اوستا، زن از جایگاه بلند و ارجمندی برخوردار است.
برای نمونه در اوستا می خوانیم:
دختران در گزینش همسر آزادند و پدر و مادر نمی توانند دخترانشان را وادار به پیوند با کسی که او دوستش نمی دارد بکنند.
یسنا ۵۳ بند ۳: «و تو ای پورو چیست، ای جوانترین دختر زرتشت از خاندان هچت اسپ، من که پدر تو هستم، (جاماسپ) را که یاور دین مزداست از روی راستی و منش پاک به همسری تو برگزیده ام، اینک برو با خردت مشورت کن و در صورت پسندیدن او، با عشق پاک در انجام وظیفه سپنتای(:مقدس) زناشویی بکوش»
پورو چیست پس از گفتگو با جاماسپ و اندیشیدن ژرف و شناخت، پیوند را می پذیرد و میگوید:
یسنا ۵۳ بند ۴: «ای پدر، پس از ژرف اندیشی، من جاماسپ را پسندیدم و دوست دارم و با ته دل به او مهر خواهم ورزید و او را به عنوان شوهر آینده خود مانند پدر و بزرگ تر و راهنمای خود میپذیرم. بشود که مزدا اهورا بخشش نیک اندیشی را همیشه بهره ما سازد.»
سپس اشو زرتشت در جشن اروسی(:عروسی) پوروچیست برای باشندگان به ویژه نو همسران چنین اندرز داد:
یسنا ۵۳ بند ۵: « ای نو اروسان و دامادان روی سخنم با شماست، به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به یاد بسپارید و با غیرت در پی زندگانی پاک منشی برآیید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی بر دیگری پیش دستی جوید تا این زندگانی سپند زناشویی را با شادی و خرمی به پایان رسانید.»
این داستان روشن کننده برابری زن و مرد در کهن نگاری چندین هزاره ایران کهن است. خواست بانوان چه تا آن هنگام که در خانه پدری بوده اند چه پس از ازدواج گرامی بود و آنان آزاد بودند تا خود راه خود را برگزینند. از همین روی چون در آیین کهن ایران، زن از جایگاه والایی برخوردار بود، ایرانیان باستان این روز را برای بزرگداشت زن، سپندارمذ، ایزد بانوی زمین برگزیدند و جشن سپندارمذگان را هر سال برگزار می کردند. در زمانی که پیرامون ایران زن را کنیز میدانستند و یا زنده به گور میکردند , و اندک ارزشی برای زن بشمار نمی آوردند.
چگونگی برگزاری جشن
در ایران باستان در این روز زنان به شوهران خود مهر ارمغان می دادند و مردان، زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده و به آنها پیشکشی می دادند. این پیشکشی می توانست از یک شاخه گل تا هر چیز دیگری باشد.
کمتر کسی است که بداند در ایران باستان،نیاکان ما در سده های بسیار دور نه چون رومیان از سده ۳ میلادی- که از ۲۰ سده پیش از میلاد- روزی نامبرده به روز دلدادگی جای داشته است. نغز است بدانید که این روز در روزشمار نوین ایرانی به درستی روبرو است با ۲۹ بهمن، تنها ۴ روز پس از ولنتاین فرنگی! این روز سپندارمذگان یا اسفندارمذگان نام داشته است. خرددوستی(فلسفه) بزرگداشت این روز همچون “روز دلدادگی” به این سان بوده است که در ایران باستان هر ماه را ۳۰ روز برآورد می کردند و افزون بر اینکه ماه ها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. روز پنجم سپندار مذ بوده است. سپندارمذ فرنام میهنی زمین به چم(معنی) گستراننده، سپنتا و فروتن است. زمین نماد دلدادگی است چون با فروتنی و گذشت به همه دلدادگیمی ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امانمی دهد. از این روی در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را همچون نماد دلدادگیمی پنداشتند.
جشن اسپندگان (سپندارمذگان) یا جشن مردگیران یکی از جشنهای ایرانی است که در روز ۵ اسپند برگزار میشود. گردیزی در نسک زینالاخبار نیز درباره واژه «مردگیران» نمارده است که از این روی این جشن را مردگیران میگفتند که زنان به گزینش خویش و با آزادی، شوی و مرد زندگی خود را برمیگزیدند.سپندار مذگان جشن زمین و گرامیداشت دلدادگی و پاکبازی است که هر دو در کنار هم چَم(معنا) پیدا میکردند. در این روز زنان به شوهران خود با مهر ارمغانمیدادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها ارمغان داده و از آنها پیروی میکردند. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آوردهاست که ایرانیان باستان روز پنجم اسپند را روز بزرگداشت زن و زمین میدانستند. اگرچه بنمایگان کهن از دسته ابوریحان این جشن را در روز پنجم اسپند یاد کردهاند. ولی با نگرش به دگر شدن ساختار روزشمار ایرانی در زمان خیامکه پس از ابوریحان میزیست، و سی و یک روزه شدن شش ماه نخست سال در گاهشماری ایرانی، تاریخ ذکر شده در بنمایگان کهن را باید به روز رسانی کرد. امروز برخی زرتشتیان آنرا در روز اسپند (سپندارمذ – پنجمین روز) از ماه اسپند (سپندارمذ) برابر با بیست و نهم بهمن در گاهشماری خورشیدی امروزین برگزار میکنند. اما موبد کورش نیکنام برگزاری جشنها با به کار بردن گاهشماریهای کهن با ماههای ۳۰ روزه را بیتوجهی به دانش اخترشناسی و دستاوردهای خیام و دستاویز ناهماهنگی در جشنها دانسته و بایستگی توجه به گاهشماری میهنی و هنجارین با ماههای ۳۱ روزه را یادآور شده است.
واژه اسفند
واژه فارسی «اسفند» در زبان فارسی امروز، از واژه پهلوی «سپندارمت-Spandarmat» و اوستایی «سپِنتَه آرمَئی تی-SpentaArmaiti» بر گرفته شده است.